دیانادیانا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

دیانا نازی

آموختن اعتماد به نفس کودک.

  وقتی فرزندتان نوزاد است چطور می توانید به افزایش اعتماد به نفس در او کمک کنید تا از تلاش دوباره برای کاری نهراسد؟ ●   یک چرخه قابل پیش بینی بسازید وقتی کودکی می داند که بعد ازحمام کردن، به او غذا می دهند و سپس باید بخوابد، دیگر لازم نیست نگران اتفاقات بعدی باشد. در عوض ذهنش آزاد خواهد بود تا در فعالیتهای دیگر مهارت پیدا کند. مانند بلند کردن شکمش و سینه رفتن . ●   به نیازهایش پاسخ دهید مسلم است که شما اینکار را همواره انجام می دهید. هر بار که او بخاطر شیطنتش زمین می خورد و گریه می کند، سپس شما او را بغل می کنید، فقط به معنای آرامش دادن به او نیست. به او نشان می دهید که توجه دارید و نیازها...
27 اسفند 1391

وقتی دیانا کنار ما بازی میکنه(دی ماه 90)

سینه خیز رفتن رو در کل دوس نداشتی و از کوچیکی هر وقت میخوابوندمت روی شکم، بعد از چند لحظه، طاقتت تموم میشد و میزدی زیر گریه! درکل فقط دو روز یادمه که سعی کردی سینه خیز حرکت کنی و رفتی. در ضمن   مدل شما این جوری نبود که 4 دست و پا راه بری و فقط 3 هفته قبل راه افتادنت 4 دست و پا رفتی و بعدش یکدفعه راه افتادی . ایناها موارد مثبتی بودن چون به من اجازه استراحت میداد. وقتایی که خسته بودم میخواستم بخوابم، شما کنار من میخوابیدی و واسه خودت بازی می کردی، یا مینشوندمت و پشتت بالش میذاشتم که نیفتی، و بعد می خوابیدم. خیلی بی آزار بودی و هستی مامانی. هنوزم پیش میاد من وبابا مرتضی بخوابیم و شما توی همون اتاق کنار ما بازی کنی و جایی نری. با...
26 اسفند 1391

اثر جرم!!!

اینم نقاشی دیانا روی دیوار اتاقش در روز 13 اسفند 91. این که چه وقت کشیده، من کجا بودم، بیدار بودم؟ و مشغول چه کاری بودم، مشخص نیس!!! ...
26 اسفند 1391

قوانين بوسيدن كودكان !

قتی کودک خود را به زور می بوسيد يا بغل می کنيد، در واقع به او می آموزيد که تسليم تمايلات ديگران باشد.    مهم نيست کودکتان چند سال داشته باشد، حريم او را محترم شماريد و بدون اجازه او حتی ذره ای به حريم او نزديک تر نشويد. حتی اگر فرزند خردسال شما هنوز قادر به صحبت کردن نيست، قبل از بغل کردن او منتظر ديدن رضايت او با زبان بدنش باشيد. احترام گذاشتن به خواسته های کودکتان آنچنان روال هميشگی شما باشد که کودک باور کند که هيچ کس حق ندارد بدون اجازه ی او به او نزديک شود يا با او تماس داشته باشد. منبع:  elaykhanoom.blogfa.com   ...
26 اسفند 1391

از شیر گرفتن دیانای کوچیکم...18 اسفند91

دیانا نازی سلام.   می دونم این چند روز برات سخت میگذره چون دارم از شیر می گیرمت. ببخشید مامانی. شما تا اول خرداد وقت داشتی دوسالت بشه اما پریروز، 15 اسفند که شیر خوردی و رفتیم بیرون که برم سرکار تا غروب که اومدم دنبالت شیر نخورده بودی.تو ماشین هم بهونه نگرفتی و چون داشتم سعی می کردم فاصلۀ شیر خوردن هات رو زیاد کنم و وابستگیت رو کمتر، وقتی هم رسیدیم خونه دیگه بهت یاد آوری نکردم و شما هم بابایی رو دیدی و مشغول بازی با بابا شدی. خلاصه تا شب موقع خواب واسه اولین بار از ظهر بدون شیر مونده بودی و بابا خوابوندت. من خیلی برام عجیب بود. می دونستم شب بیدار می شی واسه شیر خوردن چون عادتت بود همیشه با شیرمامان بخوابی و شبها هم چ...
25 اسفند 1391

بابا کوچولوووووو !!!

  یه شب توی ماه گذشته، با دیانا و بابا مرتضی رفته بودیم بیرون. بابائی واسه خرید یه چیزی از ماشین پیاده شد و رفت توی مغازه . من ودیانا نازی توی ماشین بودیم که دیدم بابا مرتضی خریدش رو انجام داده و داره میاد. دیانا با دیدن بابا مرتضی شروع کرد به ناز دادنش !!وهمینطور که باباش داشت ازدور میومد، دیانا هم با یه لحن زیبای بچه گانه میخوند: بابا کوچولو- کوچولو، کوچولو!!!!     بابا کوچولو- کوچولو،کوچولو! آخه شما چقدر بابائی رو دوس داری عزیزدلم... اینم یه شکار لحظه ها توسط من از دیانا و بابا مرتضی:         ...
25 اسفند 1391

نانا!

یه خاطره با دیدن تصویر زیر یادم اومد. رفته بودیم رشت خونۀ مادر جون نسرین اینا. بعد دیانا زودی رفت سراغ گوشی مامانم و با دیدن عکس زمینۀ موبایل مامانم که همین تصویر زیر بود گفت: نانا خوابیدَست!! ای قربون اون نانا برم که خوابیدست مامااااااااااااان جونم. هنوزم خودتو نانا صدا میزنی.چقدر اسمت قشنگه مامانی. من و بابائی خیلی نانای کوچیکمون رو دوس داریم ها.   ...
25 اسفند 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیانا نازی می باشد