دیانادیانا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

دیانا نازی

یک کوچولو از حرفای دیانا نازی

1391/12/25 21:39
نویسنده : مامان فاطمه
145 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی دلم می خواس وقت می شد و من دونه دونه حرفها و جمله هاتو ثبت می کردم اما نمیشه. الان کارت های انیشتین کوچولوت جلو چشممه و منو یاده این انداخت: اولین بار که یکی از کارت های انیشتین کوچولو رو دیدی و من بهت گفتم این آبیه،آبی! آبی! بعدش چند تا کارت رو بهت نشون دادم و وقتی رسیدم به آبی دوباره تکرارکردم آبی!

بعد که آبی رو قاطیه بقیه کارت ها کردم و چند تا رو بهت نشون دادم، شمابا دیدن کارت آبی، گفتی آآآآآآآآآبی ی ی ی! وای که چه حس خوبی داشتم ( این جریان مربوط میشه به  حدود 9 ماهگی شما ).

وضعیت صحبت کردن شما خیلی خوب پیش میره. جمله هایی که به کار میبری، کلمات، فعل ها و...

کارت های انیشتین کوچولو رو که به شما نشون می دم می تونی اشکال زیر رو بشناسی و با دیدن شکل ها، اسمشون رو با صدای قشنگت می گی:

دست  پا- گوش- چشم-دندون ( با تلفظ بانمکِ دُندون ) !!

موز- انار(بعد از گفتن انار زودی میگی:تُرشه)-سیب-هویج-پرتغال- 

قورباغهگربه-ماهی-هاپو-گل-جوجه-اسب(پیتیکو، پیتیکو)-جوجه-

مداد-آبی-درخت-کتاب-توپ-ماشین-

و...

خیلی کلمات و جمله هایی هست که شما می تونی بگی و برای من و بابائی خیلی جالبه. مثلاً یکی دوماه پیش بود که بهت زیتون دادیم خوردی و خیلی خوشت اومده بود، بعد از خوردنش زود گفتی: بازم زیتون می خوام!

جدیداً هم که همش می خوای کاراتو خودت انجام بدی و هی می گی: خودش!خودش! ( یعنی خودم!) مستقل شدی مامان؟ آره؟ بوس به روی ماهت.

مشهد که رفته بودیم، بابائی شما رو سوار یکی از این فیل های موزیکال کرده بود. البته خاموش بود و شما خیلی دوس داشتی. بابا که دید خوشت اومده،از صاحبش خواست که روشنش کنه که با تکون خوردنش و شروع صداش، شما ترسیدی و زدی زیرگریه.بابائی زود بغلت کرد و خاموشش کردن و منم بهت گفتم دیانا خاموش شده مامان.شما با لحن گریه رو به من کردی و پرسیدی: مامان! پیل خامیش شده؟ ! گفتم آره عزیزم نترس. بعد رو به بابا کردی و ازش پرسیدی: بابا! پیل خامیش شده؟

بابا هم تأیید کرد که آره خاموش شده بابا. شما همش سوالتو تکرار میکردی تا رفتیم سوار ماشین شدیم. اون جا هم از عزت جون ( یکی از دوستهای قدیمی خانوادگیمون ) پرسیدی: ایزَ زون(عزت جون )، پیل خامیش شده؟!!!!

خلاصه اش کنم این که شب هم تو خواب یکی دو بار گفتی: پیل خامیش شده؟!

وای که چقدر ترسیده بودی عزیزم. مامان قربونه این دل کوچیکت بره الهی ی ی ی.ممنونم ازت عزیز دلم که بلدی اینهمه شیرین زبونی کنی. چند تا از عکسهای مسافرت مشهدمون رو هم پایین میذارم.

 راستی یکی از تکیه کلام هات که با آهنگ می گی وقتایی که ذوق می کنی اینه: دیگا، دیگا.  البته با تشدید روی حرف گ.

من و بابا مرتضی خیلی دوستت داریم دیانا نازی.

 

 

 

 

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیانا نازی می باشد