نانا!
یه خاطره با دیدن تصویر زیر یادم اومد. رفته بودیم رشت خونۀ مادر جون نسرین اینا. بعد دیانا زودی رفت سراغ گوشی مامانم و با دیدن عکس زمینۀ موبایل مامانم که همین تصویر زیر بود گفت: نانا خوابیدَست!! ای قربون اون نانا برم که خوابیدست مامااااااااااااان جونم. هنوزم خودتو نانا صدا میزنی.چقدر اسمت قشنگه مامانی. من و بابائی خیلی نانای کوچیکمون رو دوس داریم ها. ...
نویسنده :
مامان فاطمه
23:38