از شیر گرفتن دیانای کوچیکم...18 اسفند91
دیانا نازی سلام. می دونم این چند روز برات سخت میگذره چون دارم از شیر می گیرمت. ببخشید مامانی. شما تا اول خرداد وقت داشتی دوسالت بشه اما پریروز، 15 اسفند که شیر خوردی و رفتیم بیرون که برم سرکار تا غروب که اومدم دنبالت شیر نخورده بودی.تو ماشین هم بهونه نگرفتی و چون داشتم سعی می کردم فاصلۀ شیر خوردن هات رو زیاد کنم و وابستگیت رو کمتر، وقتی هم رسیدیم خونه دیگه بهت یاد آوری نکردم و شما هم بابایی رو دیدی و مشغول بازی با بابا شدی. خلاصه تا شب موقع خواب واسه اولین بار از ظهر بدون شیر مونده بودی و بابا خوابوندت. من خیلی برام عجیب بود. می دونستم شب بیدار می شی واسه شیر خوردن چون عادتت بود همیشه با شیرمامان بخوابی و شبها هم چ...
نویسنده :
مامان فاطمه
23:53